دیگه مخفی نمیکنم بخون زندگیم

سلام سمیرا جان خودت میذونی چقدر دوستت دارم و برام مهمی ولی این دروغ گفتنت بد رنجوند من رو واسه خواستنت یه دنیارم بهم میریزم و صبر میکنم ولی تو قراره ستون زندگیم بشی با دروغ؟هیچوقت دروغ نگو بهم خودت میدونی منظورم چی هست من که صبر میکنم چون خدا شاهدمون هست ولی زندگیم میگن زندگی مثل یه چادر ایل هست که روی ستون نصبش میکنن تو قراره ستون زندگی باشی و من چادرش برام مهمی که گیر به عکست میدادم و به حجابت چون عاشقتم الان میدونم شدم ادم بد این داستان و این لحظات ولی صبر میکنم تا خوب ادمای اطراف بشناسی از هرکی که حرف شنیدم حرفایی که نه بر علیه تو باشه نه زندگیم اینکه هی بگن اره سمیرا تو گفت کسی هست و تورو نمیخواد و از این حرفا اینا داغونم میکنه من که جز خدا کسی رو ندارم خودت بهتر میشناسبم نمیخوام با حرف بقیه یا به خاطر بقیه قضاوتم کنی چون فقط خودمون و خدا از حسمون خبر داره بهت خیانت نمیکنم چون دوستت دارم و این افتخارم هست صبر سخته ولی اخرش میدونم وصال هست به امید خدا ولی اینکه تو به خاطر هر کس دیگه ای منو قضاوت کنی داغونم میکنه سمیرا سه سال باهاتم هر چی دعوا شد و دلخوری بازم عاشقتم چون من بهت یه قول دادم پاش هستم چون دوستت دارم قولم قوله من نمیدونم کی اطرافت هست و چی میگذره ولی کاری به هیچی ندارم نمیخوام اون ذنیا جلو حضرت ابوالفضل و حضرت علی و فاطمه سرم پایین باشه بگن چرا دل دخترمون شکستی من برام اون دنیا مهمتر هست از اینجا شاید خیلیا بخندن بهم و بگن تو فکر اون دنیایی ولی من هستم چون دوستت دارم و یقین دارم بهت حالا یا باورم داری یا نه خواستی حرف بزنیم نخواشتی نه ولی این سکوت و اینکه تو چیکار میکنی داره دیونم میکنه من چه راضیم به این اذیتا چون حداقلش دلم تورو توش داره حالا منتظرم زندگیم همین

تولدت مبارک همسرم ...